سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/5/23
3:29 عصر

فاحشه

بدست مجید علی گل در دسته کپی

در یک تف غرق می‌شوم
وقت و بی‌وقت/ جا و بی‌جا
دور از چشم خودم
گاهی
زبان می‌چرخانم دور دهانم
می‌گردم دنبال چیزی
پرتاب می‌کنم توی صورت دنیا
که کرده مرا آلوده هواش
و با چشم‌های قی کرده می‌خوردم
هر روز
گاهی که نه، هر شب
دور از چشم خدا
تکه‌های خنده‌ی دختری باکره را
به لب‌هایم سنجاق می‌کنم
پا می‌دهم به کفش‌های گیجم
و با شورت خون‌آلود
در گرگ‌ ومیش یکی از همین کوچه‌ها
گورم را گم می‌کنم
چپ و راست، گاهی که نه
هر روز و هرشب
آفتابی‌ می‌شوم زیر سایه‌ی شما
به فرمانتان دنده‌ می‌دهم
جلو و عقب
و ...
دور از چشم شما زنده‌ام!

منبع


   1   2   3   4   5   >>   >